نقش انسان دوستانه و تبلیغی مکتب امام صادق(ع)

همگان از دور و نزدیک، اعم از موافقان و مخالفان، شاهد بوده اند که امام صادق(ع) دارای مقام والای علمی است و هیچ کس را یارای مناقشه با آن نیست. ایشان از ستایش فراوانی از سوی حاکمان، علما، مورخان و سیره نویسان برخوردار بودند.

به گزارش ایکنا، تارنمای آستان مقدس حسینی به مناسبت سالروز شهادت مؤسس مذهب شیعه، حضرت امام جعفر صادق(ع) در یادداشتی به بررسی مکتب امام صادق(ع) پرداخته است که ترجمه آن در ادامه می آید: مکتب امام جعفر بن محمد صادق(ع) از سایر مکاتب اسلامی که معاصر، قبل یا بعد از آن بودند، متمایز بود. نور مکتب امام صادق(ع) چنان می درخشید که چشم ها و اندیشه ها را از هر چیزی غیر از آن به خود مشغول می کرد، چنان که گویی در مقایسه با این مکتب عظیم، به سختی می توان چیز دیگری دید. می توان به برخی نقاط قوت این مکتب اشاره کرد که آن را از سایر مکاتب اسلامی متمایز کرده و هاله ای از عظمت، متانت و قوت را بر آن افزود. یکی از نقاط قوت آن، قدرت شخصیت مؤسس این مکتب، یعنی امام جعفر بن محمد الصادق(ع) است. این از امتیازات این مکتب بود که مؤسس آن شخصیتی بود که علما بر وسعت علم و قوت دلیل و شدت تقوا و ترس از خدا و زهد او اتفاق نظر داشتند. وجه دومی که این مکتب را از سایر مکاتب اسلامی متمایز می کند این است که این مکتب جامعیت دارد. این مکتب آن گونه که در مکاتب دیگر رایج است، منحصر به یادگیری فقه و حدیث نیست، بلکه تححصیل فقه، حدیث، تفسیر، علوم قرآنی، علم کلام و ادبیات عرب در آن وجود دارد. حتی فراتر از آن است و شامل علوم انسانی مانند شیمی، پزشکی، نجوم، ستاره شناسی، فیزیک و غیره می شود. مکتب امام صادق(ع) مکتبی بود که شامل انواع علوم اسلامی و انسانی بود. از جمله نکاتی که نمایانگر نقاط قوت این مکتب و تمایز آن با سایر مکاتب بود، دقت و عمق علمی آن بود. مکتب امام صادق(ع) مکتبی سطحی نبود، بلکه مکتبی بود که با تکیه بر شواهد و نقد علمی، تحلیل آراء و بازگرداندن اقوال به اصل صحت و سقم آنها را مشخص می کرد. بنابراین، امام جعفر صادق(ع) و شاگردانش را نمی توان با سخن شکست داد یا در مناظره مغلوب کرد. این مکتب بزرگ این تعداد بسیار زیاد از شاگردان را در خود جای داده و همگی مستقیماً از امام صادق(ع) درس می گرفتند و این چهار هزار شاگرد نیز شاگردان خود را داشتند. مکتب امام صادق(ع) به منزله یک لشگر فکری بود که با جریان های فکری منحرف، از درون و بیرون جامعه اسلامی مبارزه و آنها را نابود می کرد. شاگردان این مکتب حامی دین و پاسدار رسالت آن بودند تا آن را عاری از تحریف و پاک از آلودگی ها به نسل های بعدی منتقل کنند. امروز حوزه های علمیه را در اقصی نقاط جهان می بینیم که امتداد فکری و عقیدتی رویکردی هستند که پایه های آن را ائمه اهل بیت(ع) وضع کرده اند. آنان تلاش خود را در تأسیس یک مکتب دینی اصیل که اسلام را از انحراف حفظ کرده و رسالت پیامبر اکرم(ص) را به امت عرضه کند، مبذول داشتند. در اینجا سؤال مهمی مطرح می شود که: چگونه یک مسلمان می تواند در مکتب امام جعفر صادق(ع) عنصر مؤثری شود تا رضایت خدا و رضایت ولی و حجت او را جلب کند و به جایگاهی شبیه آنچه امام صادق(ع) درباره شاگرد خود، هشام بن حکم کوفی فرمود به دست آورد. ایشان در مورد هشام فرمود: «آفرین به او که با دست و زبان و قلبش یاور ماست». امام(ع) آرزو می کرد که همه پیروانش در این پروژه تمدنی شرکت کنند و اینک ما با مطالعه مختصری از این مکتب بزرگ، یعنی مکتب اهل بیت علیهم السلام و برای پاسخ به این پرسش، می توانیم از این جمله نتایج مهمی را استخراج کنیم. از جمله؛ اول: آشنا ساختن تمام افراد امت با اندیشه ها، اصول، مبانی علمی و فرهنگی این مکتب جاودانه در زمینه های مختلف معارف اسلامی؛ زیرا انسان مؤمن باید از منابع موثق با این فرهنگ جعفری آشنا شود و سپس از طریق قلم، کلام و تلویزیون، شعر و تریبون های ادبی آن را به گوش امت برساند. دوم: معرفی مردان این مکتب و قهرمانان آن که نزد امام صادق(ع) شاگردی کرده اند، مانند زراره بن مسلم، برید عجلی، ابوبصیر، ابان بن تغلب، هشام بن حکم کوفی، محمد معروف به مؤمن الطاق و دیگران که به سطح علمی آنان اذعان شده و فضیلت آنان ستوده شده است. امت اسلامی باید با رفتار، اخلاق و اندیشه این بزرگان که نمی توان هیچکس را با آنها مقایسه کرد، و دلیل آوردن آنها در مناظره با علمای فرق و مذاهب آشنا شوند. سوم: بیان مناظراتی که بین امام صادق(ع) یا یکی از شاگردان آن حضرت و علمای مذاهب و علمای ادیان و ملحدین و زندیق ها در آن زمان رخ داده و نقل آنها برای امت؛ زیرا این مناظرات حکایت های زیبایی است که در درون خود حکمت و دلیل محکمی دارد که می تواند در عقیده افراد تأثیر بگذارد. چهارم: مکتب امام صادق(ع) منبعی برای جهان و چشمه ای بود که سخاوتمندانه و بدون تبعیض از سرچشمه های علم خود که منبع اصلی آن خانه وحی و رسالت است، به همه مردم می بخشید. پنجم: اصولی که از زبان امام صادق(ع) و کردار ایشان از الفاظ دیگران سرچشمه نمی گیرد، و علما از او به عنوان نابغه زمان خود یاد می کنند، به این معنا که او متفکری است که پایه های بشریت را بنا نهاده است. نهضت امام(ع) در چهارچوب زنجیره طلایی امامت و امتداد آن تا نبوت بود. حضرت(ع) می فرمود: «حدیث من حدیث پدرم است و حدیث پدرم حدیث جدّم است و حدیث جدم حدیث حسین(ع) ست و حدیث حسین حدیث حسن(ع) و حدیث حسن حدیث امیرالمؤمنین(ع) و حدیث امیرالمؤمنین(ع) حدیث رسول خدا(ص) و حدیث رسول خدا(ص) کلام خداست».  ششم: نتایج این برنامه ریزی عظیم و طولانی مدت پس از غیبت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آشکار شد، زیرا شیعیان در استنباط احکام شرعی یا ارائه اندیشه اسلامی و عقاید حقه دچار بحران نشدند، چرا که علمای آنها روشن ساختن حقایق علمی را بر عهده گرفتند و نقش علمی خود را در تثبیت علوم و اصول علمی و به کارگیری آنها، به روش صحیح در عرصه علمی ایفا کردند. هفتم: امام جعفر صادق(ع) از دو جهت به پیروان اهل بیت(ع) خدمت کرد. اولاً به تعلیم و تربیت پیروان خود توجه زیادی داشت و به علوم قرآنی اکتفا نکرد، بلکه علوم زمان خود مانند ریاضی، فیزیک، جغرافیا، نجوم، هیئت، تاریخ و فلسفه را به آنها اضافه کرد و تعداد قابل توجهی از علمای برجسته از مدرسه او فارغ التحصیل شدند. لذا این گفته صحیح است که امام جعفر صادق(ع) فرهنگ شیعه را بنا کرد. از سوی دیگر امام(ع) به پیروان مذاهب دیگر توجه خاصی نشان می داد و در بسیاری از مواقع در آموزش و مشورت دادن به آنان می کوشید. هشتم: امامان قبل از امام صادق(ع) به دلایل مختلف نتوانستند مکتب علمی مانند مکتب ایشان تأسیس کنند که مهم ترین این دلایل فشارهای سیاسی خلفا و حاکمان و سوء ظن آنها به حرکات و فعالیت های ایشان بود. امام صادق(ع) می دانست که شیعیان به یک مکتب علمی قدرتمند نیاز دارند که ضامن پایداری آنان در برابر جریان های انحرافی باشد و از روز اول شروع به تدریس، برای خود اهدافی را در نظر گرفت که مهمترین آنها تأسیس یک مکتب علمی و ایجاد فرهنگ شیعی استوار بود که به «معارف جعفری» شناخته می شد، زیرا اطمینان داشت که بقای شیعیان در گرو دانش و فرهنگی است که در اختیار آنهاست. نهم: امام جعفر صادق(ع) بر این عقیده بودند که اگر شیعیان اهل بیت(ع) از قدرت سیاسی کافی برخوردار نباشند و اقتدار لازم را نداشته باشند، نمی توانند به جایگاه سیاسی ممتازی برای خود دست یابند. لذا بهترین راه را گسترش فرهنگ و علوم اهل بیت پیامبر(ص) و توانمند ساختن مردم برای استفاده از این منبع و رفع تشنگی از آن می دید. در اینجا باید تأکید کرد که آزادی تحقیق و اندیشه در مکتب امام صادق(ع) در هیچ مکتب دینی دیگری وجود نداشت. همگان از دور و نزدیک، اعم از موافقان و مخالفان، شاهد بوده اند که امام صادق(ع) دارای مقام والای علمی است و هیچ کس را یارای مناقشه با آن نیست. ایشان از ستایش، تحسین و احترام فراوانی از سوی حاکمان، امامان مذاهب، علما، مورخان و سیره نویسان برخوردار بودند و این ستایش ها به قدری زیاد است که در یک کتاب می توان آنها را جمع آوری کرد. امروزه پس از گذشت نزدیک به سیزده قرن از تأسیس مکتب امام صادق(ع)، همچنان علوم اسلامی اعم از فقه، حدیث، تفسیر، فلسفه، اخلاق و سایر علوم اسلامی به مکتب امام جعفر صادق(ع) وابسته است و از نظرات حکیمانه و رهنمودهای ارزشمند مؤسس آن کمک می گیرد. نه تنها علوم اسلامی وابسته به مکتب امام صادق(ع) است، بلکه بسیاری از علوم جدید نیز توسط ایشان پایه گذاری شده است. ترجمه از فرشته صدیقی انتهای پیام

نظرات

captcha